کد مطلب:152137 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:243
خون گریستن درخت سدر در فداغ لارستان، در روز عاشورا
جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای شیخ علی موحد، این قضیه را نقل فرمود:
در ایام عاشورا به قصد ترویج و نشر احكام دین، به سمت لارستان رفته بودم و در فداغ (پانزده فرسخی غرب شهر لار) اقامت داشتم. روز تاسوعا چند نفر خبر آوردند كه شب گذشته، از درخت سدری كه در چهار فرسخی اینجا است؛ نوری شبیه ماهتاب ظاهر شد. پس از انتشار این خبر، جمعی از اهالی محل، برای مشاهده ی آن درخت رفتند.
فردا یعنی روز عاشورا، خبر آوردند كه شب گذشته (شب عاشورا) نوری ظاهر نشد؛ ولی در هنگام صبح، قطرات خون از آن درخت بر زمین می ریخت و قطعه كاغذی كه چند قطره خون از آن درخت بر آن ریخته شده بود، همراه خود آورده بودند. جماعتی از سنی های آن محل، پس از مشاهده ی آن خون، مشغول لعن بر یزید (لعنة الله علیه) و قاتلین امام حسین علیه السلام شدند و با شیعیان در اقامه ی عزای آن بزرگوار شركت نمودند. [1] .
در ایام عاشورا به قصد ترویج و نشر احكام دین، به سمت لارستان رفته بودم و در فداغ (پانزده فرسخی غرب شهر لار) اقامت داشتم. روز تاسوعا چند نفر خبر آوردند كه شب گذشته، از درخت سدری كه در چهار فرسخی اینجا است؛ نوری شبیه ماهتاب ظاهر شد. پس از انتشار این خبر، جمعی از اهالی محل، برای مشاهده ی آن درخت رفتند.
فردا یعنی روز عاشورا، خبر آوردند كه شب گذشته (شب عاشورا) نوری ظاهر نشد؛ ولی در هنگام صبح، قطرات خون از آن درخت بر زمین می ریخت و قطعه كاغذی كه چند قطره خون از آن درخت بر آن ریخته شده بود، همراه خود آورده بودند. جماعتی از سنی های آن محل، پس از مشاهده ی آن خون، مشغول لعن بر یزید (لعنة الله علیه) و قاتلین امام حسین علیه السلام شدند و با شیعیان در اقامه ی عزای آن بزرگوار شركت نمودند. [1] .
[1] داستانهاي شگفت ص 181 - كرامات الحسينيه ج 1، ص 35.